overdevelopment
وضعیتی که در آن یک منطقه یا ویژگی به دلیل فعالیتهای انسانی به طور بیش از حد توسعه یافته است.
overdevotedness
وابستگی بیش از حد به چیزی، به ویژه در عشق یا تعهد، که میتواند تاثیرات منفی بر جنبههای دیگر زندگی داشته باشد.
overdevotion
تعهد یا وابستگی بیش از حد به چیزی، به ویژه در مورد عشق یا کار، که ممکن است به نفع فرد نباشد.
overdevoutness
حالت یا ویژگی وابستگی بیش از حد به اعتقادات یا دین، که ممکن است بر تعاملات اجتماعی تاثیر منفی بگذارد.
overdiffused
پخششده بیش از حد، به شرایطی اشاره دارد که در آن چیزی به طور ناپایدار و نامنظم پخش میشود.
overdiffusion
پخش بیش از حد به حالتی اشاره دارد که انتشار یک ماده در یک محیط از حد نرمال فراتر میرود.
overdigest
بیش از حد هضم کردن به وضعیتی اشاره دارد که در آن بدن مواد غذایی را آنقدر تجزیه و تحلیل میکند که ممکن است مشکلاتی ایجاد شود.
overdignify
بیش از حد موجه کردن به حالتی اشاره دارد که در آن به چیزی یا کسی بیش از حد ارزش یا منزلت داده میشود.
overdignified
بسیار بزرگ و معتبر به حالتی اشاره دارد که یک چیز بیش از اندازه تجلیل و بزرگداشت میشود.
overdignifiedness
حالت بسیار معتبر و بزرگ، به حالتی اشاره دارد که در آن احساس میشود که ارزش و منزلت به طور غیرطبیعی افزایش یافته است.
overdignifying
برخی مواقع، تحسین یا نشان دادن احترام به چیزی یا شخصی به حدی بیشتر از آنچه که شایسته است، نشان دادن بلکه میتواند غیر ضروری یا اغراقآمیز باشد.
overdignity
احساس یا وضعیت داشتن بیش از حد عزت نفس، که میتواند به مشکلات ارتباطی یا اجتماعی منجر شود.
overdilate
گشاد کردن چیزهایی مانند رگها یا مردمکها به حدی که ممکن است عوارض یا مشکلاتی به همراه داشته باشد.
overdilating
عمل گشاد کردن یا رقیق کردن چیزی به حدی که ممکن است منجر به مشکلات یا نتایج نامطلوب شود.
overdiligently
بهطرز بیش از حد دقیق، به طور مداوم و بدون استراحت برای بهدست آوردن نتیجهای مطلوب تلاش کردن.
overdiluted
رقیق تر از حد معمول، به ویژه در مورد مایعات یا مواد غیر مایع که به دنبال غلظت یا اثرگذاری هستند.
overdiluting
عمل رقیق کردن بیش از حد چیزی، به ویژه مایعات یا داروها که ممکن است اثر یا کارایی آنها را کاهش دهد.