reendowed
تأمین مالی مجدد یا دریافت هدیه‌ای بزرگ برای یک هدف مشخص.
reendowing
فرایند تأمین مالی مجدد یک موسسه یا پروژه.
reendowment
عمل تأمین مالی مجدد برای یک پروژه یا برنامه خاص.
reendows
عمل دوباره تأمین مالی یا بازنگری اعتبار یک پروژه یا برنامه.
reenforce
تقویت کردن، یعنی بهبود بخشیدن یا استحکام بخشیدن به چیزی.
reenforced
تقویت شده، به معنای تقویت یا استحکام یافته.
reenforcement
تقویت، یعنی عمل یا فرآیند تقویت یا بهبود چیزی.
reenforces
تقویت می‌کند، به معنای افزایش قدرت یا تأثیر چیزی.
reenforcing
در حال تقویت کردن، یعنی عمل تقویت و استحکام بخشیدن به چیزی.
reengagement
دوباره درگیر شدن، به معنای مشارکت مجدد یا ارتباط دوباره با یک گروه یا فعالیت.
reenge
جبران کردن یک عمل یا اشتباه، به ویژه برای بهبود موقعیت یا احساسات شخصی.
reengrave
دوباره حکاکی کردن بر روی یک شی، معمولاً برای بهبود وضوح یا زیبایی.
reengraved
دوباره حکاکی شده، توصیف چیزی که در نتیجه فرآیند حکاکی مجدد تغییر کرده است.
reengraving
فرآیند دوباره حکاکی کردن، با هدف بهبود یا ارائه جزئیات.
reengross
عمیق شدن دوباره در یک موضوع یا فعالیت، معمولاً برای درک بهتر.
reenjoy
دوباره لذت بردن از یک فعالیت یا سرگرمی، به ویژه بعد از وقفه.
reenjoyed
دوباره لذت بردن، احساس خوشایندی که پس از تجربه مجدد یک چیز یا فعالیت ایجاد می‌شود.
reenjoying
دوباره لذت بردن، در حال لذت‌بردن از یک تجربه یا فعالیت‌ای که پیش‌تر انجام شده است.
reenjoyment
دوباره لذت بردن، احساسی که از یک تجربه تکراری به دست می‌آید.
reenjoin
دوباره پیوستن، به یک گروه یا فعالیتی که قبلاً عضوش بوده‌اید، بازگشتن.
reenjoys
دوباره لذت بردن، از فعالیت یا تجربه‌ای که قبلاً خوشایند بوده است مجدد لذت می‌برد.
reenlarge
دوباره بزرگ کردن، افزایش اندازه یا فضایی که قبلاً بزرگ‌شده است.
reenlarged
دوباره بزرگ شدن، به حالت قبل بازگشتن یا افزایش اندازه به طور مجدد.
reenlargement
عمل بزرگ کردن مجدد، افزایش اندازه چیزی که قبلاً بزرگ شده بود.
reenlarges
عمل بزرگ کردن مجدد، در زمان حال به هنگام افزایش اندازه یا سطح.
reenlarging
عمل در حال انجام بزرگ کردن مجدد چیزی.
reenlighted
عمل دوباره روشن کردن، به خصوص وقتی که نور یا منبع نور خاموش شده باشد.
reenlighten
عمل روشن کردن دوباره، به ویژه در مکان‌هایی که نور کافی وجود ندارد.
reenlightened
دوباره روشن شدن، به معنای دوباره روشن شدن یا فهمیدن یک موضوع یا ایده است.
reenlightening
دوباره روشن کردن، به عمل یا فرآیندی اشاره دارد که در آن فرد دوباره درک می‌کند یا به آگاهی بیشتری می‌رسد.
reenlightenment
دوباره روشنایی، به وضعیت یا مرحله‌ای اشاره دارد که در آن فرد با دیدگاه یا باور جدیدی آشنا می‌شود.
reenlightens
دوباره روشن کردن، به عمل روشن کردن یا آگاه کردن دیگران اشاره دارد.
reenlistment
دوباره ثبت‌نام، به عمل دوباره پذیرش در یک سازمان یا نهاد، به ویژه نیروی نظامی اشاره دارد.
reenlistments
دوباره ثبت‌نام‌ها، به عمل یا فرآیندهای متعدد دوباره پذیرش در یک سازمان یا نهاد اشاره دارد.
reenslave
به معنای برگرداندن کسی به وضعیت بردگی یا وابستگی است.
reenslaved
وضعیت افرادی که به بردگی دوباره درآمده‌اند.
reenslavement
فرآیند یا عمل برده کردن دوباره افراد، به ویژه پس از آزادی آنها.
reenslaves
فعل افرادی که دیگران را دوباره به بردگی می‌کشند.
reenslaving
عمل برده کردن دوباره افراد به ویژه بعد از آزاد شدن آنها.
reenterable
به معنای قابلیت ورود مجدد به یک سیستم، فرم یا وضعیت است.