omphalos
امفالوس، در اسطورهشناسی یونانی، نقطه مرکزی دنیا.
omr
OMR، فناوریای برای شناسایی و خواندن پاسخهایی که بر روی کاغذ علامتگذاری شدهاند.
on a budget
با محدودیت مالی یا هزینه، به طوری که هزینهها محدود شود.
on account of
به خاطر، به دلیل، بیانکننده علت یا دلیلی برای یک عمل یا وضعیت.
on a collision course
در مسیر تصادف، به طور ضمنی بودن در شرایطی که دو یا چند چیز به طور ناخواسته یا ناگهانی به یکدیگر برخورد میکنند.
on a full stomach
با شکم پر، به حالت یا وضعیت شخص اشاره داشته که پس از خوردن غذا احساس سیری و راحتی میکند.
onager
نوعی الاغ وحشی که در مناطقی از آسیا زندگی میکند.
on-air
در حال پخش، به معنای اینکه چیزی در حال پخش زنده یا پخش عمومی است.
on all fours
وضعیتی که فرد بر روی چهار پایش قرار دارد، معمولاً به عنوان حالت خزیدن.
onanism
عمل خودارضایی، بهویژه بهطور خاص در زمینهٔ جنسی.
on appro
به صورت مشروط و با امکان برگشت، بهویژه در خرید کالا.
on approval
خرید یا قرض کردن چیزی با این شرط که در صورت عدم رضایت، قابل بازگشت باشد.
on a promise
انجام کاری با وعدهای که شخص دیگر برای پرداخت یا انجام تعهدی در آینده دارد.
on a roll
وضعیتی که در آن فرد یا گروه به طور مداوم موفقیت کسب میکند.
on a sixpence
به طور ناگهانی و به سرعت تغییر جهت دادن یا توقف کردن.
on a string
به معنای داشتن کنترل یا تسلط بر دیگران یا چیزی به گونهای که از آنها بهرهبرداری شود.
on a sudden
به معنای وقوع یا تغییر ناگهانی و غیرمنتظره.
on automatic pilot
در حالت خودکار بودن، به معنای عمل کردن بدون فکر یا تلاش آگاهانه، مانند زمانی که عملی به طور عادی و بدون دقت انجام میشود.
on a wind
فعل به معنای حرکت کردن یا پرواز کردن به دنبال نیروی باد، اغلب به صورت نمادین به کار میرود.
on balance
به معنای در نظر گرفتن تمام جنبهها و ثمربخشی کل موضوع، معمولاً برای نتیجهگیری یا ارزیابی.
on-baller
به معنای فردی که در یک رشته ورزشی به خصوص در بسکتبال یا سایر رشتههای تیمی، بسیار مهارت دارد و در شرایط بازی مؤثر است.
on behalf of
به معنای نمایندگی از شخص یا گروه دیگر به هنگامی که شخصی اقدام یا سخنرانی میکند.
on bended knee
عبارت 'on bended knee' به معنای این است که شخصی با نهایت ادب و احترام به زانو در میآید و معمولاً برای ابراز احساسات عمیق یا درخواست چیزی خاص استفاده میشود.
on-board
عبارت 'on-board' به فناوری، امکانات یا خدماتی اشاره دارد که در یک وسیله حمل و نقل مانند اتومبیل یا هواپیما موجود است.
on-brand
عبارت 'on-brand' به معنای هماهنگی و تطابق با هویت و تصویر برند یک سازمان است.
onc
عبارت 'onc' به صورت اختصاری به آنکولوژی یا علم مطالعه سرطان اشاره دارد.
on camera
حالت یا موقعیتی که در آن فرد در حال فیلمبرداری یا پخش زنده قرار دارد.
once a — always a —
چندین بار، به عنوان یک تکرار یا قاعده درباره رفتار یا هویت افراد که همواره پابرجا است.
once and future
به کسی که در گذشته مقام یا قدرتی داشته و ممکن است در آینده دوباره به آن برگردد اشاره دارد.
once-for-all
به معنای یک بار و برای همیشه، به طوری که دیگر نیازی به تکرار نباشد.
once or twice
به معنای یک یا دو بار، اشاره به تکرار کم یک عمل در زمانهای مختلف دارد.
oncer
به معنای چیزی که تنها یک بار اتفاق میافتد و تکرار نمیشود.
once removed
بستگان که در یک نسل از هم دورترند، معمولاً در اصطلاحات خانوادگی.
once upon a time
عبارتی که معمولاً در آغاز داستانها و افسانهها استفاده میشود.
on-chip
به معنای وجود قطعات الکترونیکی یا حافظه درون یک تراشه واحد.
onchocerciasis
آنچوکرسیاز یک بیماری عفونی ناشی از انگل است که به نوبت انتقال مییابد و میتواند منجر به نابینایی شود.
on cloud nine
حالت شادی فوقالعاده و خوشحالی عمیق به دلیل یک رویداد مثبت یا خوشایند.