inspissant
الهامبخش، چیزی که احساسات یا ایدههای مثبت را تحریک کند.
inspissosis
وضعیت غلیظشدگی، که در آن مایعات به صورت غیرطبیعی غلیظ میشوند.
inspoke
بیان کردن، ادای کلمات با وضوح و احساس.
inspoken
ناگفته، بیان نشده، احساسات یا افکار که به زبان نمیآیند.
inspreith
وضعیت، شرایط یا زمینهای که یک موضوع در آن قرار دارد.
instable
ناپایدار به معنای عدم ثبات و عدم استواری در ساختار یا وضعیت است.
installant
نصبکننده به چیزی اشاره دارد که فرایند نصب را انجام میدهد.
instamp
مهر و امضا به علامتی اشاره دارد که تأیید یا ثبت یک سند را نشان میدهد.
instancies
موارد به جنبهها یا نمونههای خاصی از یک موضوع اشاره دارد.
instanding
موقعیت به امتیاز یا وضعیت یک فرد در جامعه یا گروهی اشاره دارد.
instantaneousness
سرعت پایداری به صورت آنی و بیدرنگ به وقوع پیوستن یک عمل اشاره دارد.
instantial
فوری، مربوط به لحظهای خاص و آنی که در آن زمان یا مکان مشخصی اتفاق میافتد.
instantiation
ایجاد یک نمونه از یک چیز نظری یا مدل، به ویژه در برنامهنویسی.
instarred
بازی کردن یا به تصویر کشیدن هنرپیشهای مشهور در یک تولید هنری.
instarring
بازی کردن یا به تصویر کشیدن هنرپیشهای در حال حاضر در یک نمایش یا فیلم.
instatement
نصب، معرفی، یا تشکیل یک مقام یا قانون جدید.
instaurate
ایجاد یا برقرار کردن، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا سیاسی.
instaurator
شخصی که تغییرات عمده یا نوآوریهایی را به وجود میآورد.
instealing
پنهانی دزدی کردن، به صورت نهان و غیرمستقیم گرفتن چیزی.
insteam
به روش بخارپز کردن، خصوصاً در پختوپز غذاها.
insteep
به این معنی است که چیزی را در مایع قرار دهید تا طعم یا ویژگیهای آن استخراج شود.
instellatinn
اینستللتین یک واژه نادر است که ممکن است در زمینههای خاص علمی یا فلسفی استفاده شود.
instellation
نصب به معنای قرار دادن یا راهاندازی یک نرمافزار یا سیستم است.
instigant
تحریککننده به فردی اشاره دارد که سبب ایجاد درگیری یا مشکل میشود.
instigatingly
تحریکآمیز به معنای ارائه اطلاعات یا نظراتی است که موجب اقدام یا واکنش میشود.
instigative
تحریکآمیز به ویژگی یا خصوصیتی اطلاق میشود که دیگران را به عمل یا واکنش وا میدارد.
instigatrix
محرض به فردی اشاره دارد که دیگران را به تحریک یا اقدام وادار میکند.
instyle
مد و شیوهای که در زمان خاصی در بین مردم محبوب است.
instillator
دستگاهی که برای تزریق یا نصب مایع استفاده میشود.
instillatory
تکنیک یا روش استفاده از مواد به طور تدریجی، معمولاً در مایعات.
instiller
کسی که عملی را برای تزریق یا اعمال چیزی انجام میدهد.
instillers
افرادی که عمل تزریق یا یافتههای خاصی را به دیگران منتقل میکنند.
instillment
نهادینهسازی، عمل یا فرآیند نهادینه کردن چیزی بهویژه عادات یا ارزشها.
instilment
نهادینهسازی، فرآیند یا عمل نهادینه کردن یک چیز یا ایده.
instimulate
تحریک کردن، فرایند تشویق یا افزایش سطح انرژی یا فعالیت.
instinction
انقراض، فرآیند ناپدید شدن یا منقرض شدن یک گونه.