obvertend
چیزی که در حال اظهارنظر یا به اشتراک گذاشتن است.
obviable
قابل اجتناب، به معنای اینکه چیزی می‌تواند جلوگیری یا دوری از وقوع آن انجام گیرد.
obviation
اجتناب، عمل یا فرایند جلوگیری از وقوع چیزی.
obviations
اجتناب‌ها، مواردی که از وقوع یک مشکل یا جریان جلوگیری می‌کنند.
obviative
اجتنابی، اشاره به چیزی که غالباً برای جلوگیری از ابهام استفاده می‌شود.
obviator
اجتناب‌گر، شخصی که از وقوع یا بروز مشکلات جلوگیری می‌کند.
obviators
اجتناب‌گران، افرادی که مسئول جلوگیری از بروز مشکلات هستند.
obviousness
روشن بودن به معنی واضح و روشن بودن یک چیز بدون نیاز به توضیحات اضافی.
obvoluted
پیچیده و دچار چرخش یا انحراف است، معمولاً در مورد بیان یا توضیحات.
obvolution
چرخش، یک اصطلاح که اغلب در زمینه‌های علمی استفاده می‌شود.
obvolutive
پیچیده و درهم تنیده در برای تغییرات و توسعه‌ها.
obvolve
چرخیدن یا درگیر شدن در دور یک محور مشخص.
obvolvent
عنصری که در دوران پیچیدگی و لایه بندی درگیر است.
occamy
اوکام، موجودی جادویی در ادبیات فانتزی است که به صورت پرنده‌ای نقره‌ای توصیف می‌شود.
occamism
اوکامیزم، اصولی فلسفی است که بر سهولت در توضیح پدیده‌ها تأکید دارد.
occamist
اوکامیز، فردی است که به فلسفه اوکامیزم اعتقاد دارد.
occamistic
اوکامستی، اشاره به تفکر یا رویکردی دارد که سادگی را در حل مسائل اصلی می‌داند.
occamite
اوکامیت، فردی است که پیرو و طرفدار اصول اوکام است.
occas
مناسبت‌ها، زمان‌هایی که برای جشن یا تجلیل از یک رویداد خاص اختصاص داده می‌شود.
occasionable
قابل وقوع، به معنای آنکه یک رویداد می‌تواند بر اساس شرایط خاصی اتفاق بیفتد.
occasionalist
فردی که به‌ندرت در فعالیت‌ها یا جلسات شرکت می‌کند و فقط در مواقع خاص حاضر می‌شود.
occasionalistic
مربوط به یا مشخص‌کننده رفتار یا رویکردی که در آن فرد فقط به صورت گهگاهی در فعالیت‌ها یا رویدادها شرکت می‌کند.
occasionality
لحظه‌ای که وقوع یک چیز به صورت غیرمنظم و گهگاهی اتفاق می‌افتد.
occasionalness
کیفیت یا حالتی که در آن چیزی به ندرت یا به صورت گاه‌گاهی اتفاق می‌افتد.
occasionary
مربوط به یا توصیف کننده فعالیت‌ها یا اقداماتی که به صورت موقتی یا گاه‌گاهی انجام می‌شود.
occasionate
به وجود آوردن یا ایجاد کردن، معمولاً به رویداد یا وضعیتی اشاره دارد که به وقوع می‌پیوندد.
occasioner
کسی که یک وضعیت یا رویدادی را به وجود می‌آورد یا به وقوع می‌پیوندد.
occasionings
رویدادها یا مناسبت‌هایی که در یک زمان خاص به وقوع می‌پیوندد.
occasionless
بدون رویداد یا مناسبت، به زندگی یا شرایطی اشاره دارد که در آن جشن یا رویداد خاصی وجود ندارد.
occasive
به رویدادهایی اشاره دارد که به طور غیرمستمر یا تصادفی رخ می‌دهند.
occidentalism
مجموعه‌ای از گرایش‌ها یا عادات مرتبط با فرهنگ‌ها و جوامع غربی.
occidentalist
غرب‌گرا به کسی اطلاق می‌شود که به مطالعه یا ترویج فرهنگ‌ها و جوامع غربی می‌پردازد.
occidentality
غربیت به ویژگی‌ها و صفات فرهنگی که مختص کشورهای غربی است، اشاره دارد.
occidentalization
غربی‌سازی به فرآیندی اطلاق می‌شود که طی آن ویژگی‌ها و فرهنگ‌های غربی در دیگر جوامع ادغام می‌شود.
occidentally
به طور تصادفی، به حالتی اشاره دارد که چیزی به طور غیرمنتظره و غیرقابل پیش‌بینی رخ دهد.
occidents
غرب‌ها به کشورهای غربی گفته می‌شود که معمولاً در تضاد با کشورهای شرقی مورد بحث قرار می‌گیرند.
occiduous
غربی به گیاهانی اطلاق می‌شود که در بیشتر مکان‌های غربی معمول هستند و می‌توانند در شرایط خاص رشد کنند.
occipiputs
اُکسِپیت‌ها، بخشی از جمجمه که در قسمت پشتی سر قرار دارد.
occipita
اُکسِپیتا، بخشی از مغز که مسئول پردازش اطلاعات بینایی است.
occipitalis
اُکسِپیتالیس، عضله‌ای در قسمت عقب سر که در حرکات سر و گردن نقش دارد.