overobject
بیش از حد شیء تلقی کردن، به معنی دیدن افراد یا موارد دیگر به عنوان اشیایی بدون عمق یا ویژگیهای انسانی.
overobjectification
بیش از حد شیء پنداری، به فرآیند یا عمل شیء تلقی کردن افراد به طوری که ویژگیهای انسانی آنها نادیده گرفته شود.
overobjectified
بیش از حد شیء تلقی شدن، به حالتی اطلاق میشود که فرد به عنوان یک شیء و نه به عنوان یک انسان با ویژگیها و احساسات در نظر گرفته شود.
overobjectifying
بیش از حد شیء پنداری کردن، به معنای دیده شدن افراد به عنوان اشیاء بدون عمق و تاریخچه انسانی.
overoblige
بیش از حد خدمترسانی کردن، به معنای تلاش برای انجام کارهای بیشتر از آنچه که لازم است یا طبیعی است.
overoptimist
شخصی که بیش از حد به جنبههای مثبت یا خوب زندگی اعتقاد دارد و واقعیت را نادیده میگیرد.
overornament
کلمهای که به معنای زیبا کردن بیش از حد یا براق کردن چیزی است و معمولاً به کارهای زینتی اشاره دارد.
overoxidization
اکسیژنزدایی بیش از حد، اشاره به فرآیند اکسیداسیون بیش از اندازه یک ماده، به ویژه فلزات دارد که میتواند منجر به کاهش کیفیت آنها شود.
overoxidize
اکسیژنزدایی بیش از حد، به معنای فرآیند اکسید کردن یک ماده به اندازهای است که کیفیت آن کاهش یابد.
overoxidized
اکسیژنزده بیش از حد، به وضعیتی اطلاق میشود که مادهای به طور نامناسب و بیش از حد در معرض اکسیژن قرار گیرد و ویژگیهای آن آسیب ببیند.
overoxidizing
اکسیژنزدایی بیش از حد، اشاره به فرآیند اکسید شدن ذاتی یک ماده را دارد که ممکن است موجب آسیب یا کاهش کارایی شود.
overpained
درد بیش از حد، احساسی است که ناشی از آسیب یا فعالیت بیش از حد است که میتواند باعث ناراحتی و ضعف شود.
overpainful
بیش از حد دردناک، به رفتار یا وضعیتی اشاره دارد که درد یا ناراحتی غیرقابل تحملی را به همراه دارد.