intermolecularly
به روش‌ها یا تعاملات بین مولکول‌ها اشاره دارد که در آن نیروهای بین مولکولی نقش دارند.
intermomentary
به رویدادها یا تغییرات ناگهانی و کوتاه‌مدت در زمان اشاره دارد.
intermontane
به نواحی یا زمین‌های واقع در میان کوه‌ها اشاره دارد.
intermorainic
به زمین‌های واقع در میان موراین‌ها اشاره دارد که از باقی‌مانده‌های یخ‌چال‌ها تشکیل شده‌اند.
intermotion
به حرکت‌های متقابل یا تعاملات بین اشیاء یا ذرات مختلف اشاره دارد.
intermountain
منطقه‌ای که بین کوه‌ها واقع شده و معمولاً دارای خصوصیات جغرافیایی خاصی است.
intermundane
بین جهانی، اشاره به فضای یا بعدی که میان جهان‌ها وجود دارد.
intermundial
بین‌المللی، مربوط به کشورهای مختلف جهان.
intermundian
بین جهانی، مرتبط با مفاهیم و بحث‌های در مورد جهان‌های مختلف.
intermundium
بین جهانی، فضایی مجازی و مفهومی بین زندگی و مرگ.
intermunicipal
بین شهرداری، اشاره به همکاری یا توافقات بین شهرداری‌های مختلف.
intermunicipality
بین شهرداری، به همکاری یا ارتباطات بین دو یا چند شهرداری اشاره دارد.
intermural
بین‌مدرسه‌ای، مربوط به فعالیت‌ها یا مسابقات ورزشی که بین دو یا چند مدرسه انجام می‌شود.
intermure
محصور کردن، به معنای محبوس کردن درون چیزی.
intermuscular
بین‌عضلانی، مربوط به فضایی که بین عضلات واقع شده است.
intermuscularity
بین‌عضلانی بودن، مفهوم محل و روابط بین عضلات مختلف.
intermuscularly
به‌صورت بین‌عضلانی، اشاره به روشی که در آن چیزی بین عضلات انجام می‌شود.
intermutation
تبادل بین‌گونه‌ای، اشاره به تغییر و تعامل بین گونه‌های مختلف.
intermutual
روابط یا توافقاتی که بین دو یا چند طرف به منظور بهره‌برداری متقابل ایجاد می‌شود.
intermutually
به‌صورت متقابل؛ به معنای اینکه دو طرف یا بیشتر به‌صورت هماهنگ و مشترک عمل می‌کنند.
intermutule
یک اصطلاح که به نوع خاصی از روابط اشاره دارد.
internality
وضعیت یا ویژگی‌های داخلی یک سیستم یا سازمان.
internalities
چندین وضعیت یا ویژگی داخلی یک سیستم یا سازمان در یک حالت جمعی.
internalization
عملی که در آن چیزی به طور کامل درونی و قابل فهم می‌شود.
internalness
داخلی بودن، حالت یا ویژگی آن چیزی که درون یک چیز قرار دارد یا به آن مربوط می‌شود.
internarial
بین‌المللی، معانی مرتبط با روابط و مسائل جهانی.
internasal
داخلی بینی، مربوط به ناحیه‌ای از بینی که در داخل قرار دارد.
internat
خوابگاه، مکانی برای اقامت دانش‌آموزان و دانشجویان.
internation
بین‌المللی، اصطلاحی برای توصیف فعالیت‌ها یا رویدادهایی که شامل کشورهای متعدد است.
internationale
بین‌المللی، آهنگ یا حرکتی که به همکاری و همبستگی بین کشورها یا مردم اشاره دارد.
internationality
کیفیت یا وضعیت یک چیز که شامل مرزهای بین‌المللی می‌شود.
internationalizations
فرآیند یا عمل بین‌المللی کردن یک چیز، مانند یک محصول یا سرویس.
internatl
شکل مختصر یا کد اختصاری برای بین‌المللی.
interneciary
شخصی که در یک برنامه یا دوره کارآموزی شرکت می‌کند.
internecinal
مربوط به مبارزات یا منازعات داخلی که درون یک گروه یا کشور رخ می‌دهد.
internecion
عمل یا نتیجه یک درگیری داخلی، اغلب با اثرات منفی.
internecive
کشنده و ویرانگر به ویژه در مورد درگیری‌هایی که منجر به نابودی می‌شود.
internect
ارتباط یا اتصال چندین سیستم یا موجودیت برای تبادل اطلاعات.
internection
ارتباط یا پیوستگی بین چندین عنصر یا سیستم.
internescine
اختلاف یا رقابت کشنده درون یک گروه یا سازمان که منجر به آسیب می‌شود.