nonmunicipally
غیرشهری به معنای هر چیزی است که از محدوده یک شهر فراتر میرود و به مناطق غیرشهرنشین تعلق دارد.
nonmuscular
غیرعضلانی به معنای عدم وابستگی به عضلات بزرگ و قوی است و معمولاً به فعالیتها یا بدنهایی اشاره دارد که تاکید بر قدرت عضلانی ندارند.
nonmuscularly
بهصورت غیرعضلانی، اشاره به انجام کاری بدون اتکای به قدرت عضلانی است.
nonmusical
غیرموسیقی به معنای هر چیزی است که به موسیقی مربوط نمیشود.
nonmusicalness
غیرموسیقی بودن به وضعیت یا ویژگی چیزهایی اشاره دارد که به موسیقی ارتباطی ندارند.
nonmussable
غیرقابل تغییر، به چیزی اشاره دارد که نمیتواند به حالت یا فرم دیگری تغییر یابد.
nonmutability
غیرقابل تغییر بودن، به ویژگی یک شی یا عنصر اشاره دارد که نمیتواند تغییر کند.
nonmutable
غیرقابل تغییر، به یک نوع داده اشاره دارد که نمیتوان آن را پس از تعریف تغییر داد.
nonmutableness
غیرقابل تغییر بودن، ویژگیای است که نشاندهنده عدم امکان تغییر یک شی یا ویژگی در برنامه است.
nonmutably
به طرز غیرقابل تغییری، اشاره به نحوهی رفتار یا تعاملات است که مانع تغییرات ناخواسته میشود.
nonmutational
غیرموتاسیونی، به رویکردی در برنامهنویسی اشاره دارد که در آن دادهها بدون ویرایش یا تغییر، دستکاری میشوند.
nonmutative
به شیوهای که ترتیب عملیاتی تأثیری بر نتیجه ندارد.
nonmutinous
غیرعاصی، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن افراد از تمرد یا شورش اجتناب میکنند.
nonmutual
به وضعیتی اطلاق میشود که در آن دو طرف به طور برابر درگیر نیستند.
nonmutuality
عدم تعامل به وضعیتی اطلاق میشود که در آن طرفین به شکلی یکسان و متقابل در رابطه یا توافق شرکت نمیکنند.
nonmutually
به معنای انجام کاری به صورت غیرمتقابل یا عدم شرکت مساوی در یک عمل یا تصمیم.
nonnant
به حالتی اطلاق میشود که در آن چیزی نمیتواند به راحتی و به وضوح توضیح داده شود.
nonnarcism
عدم خودپرستی به حالتی اطلاق میشود که فرد از خودمحوری و خودخواهی دوری میکند و به دیگران اهمیت میدهد.
nonnarcissism
عدم خودخواهی به نوعی از رفتار اشاره دارد که در آن فرد به دیگران و نگرانیهای آنها توجه دارد و بر روی خود متمرکز نیست.
nonnarcissistic
به ویژگی یا خصوصیتی اطلاق میشود که نشاندهنده عدم خودمحوری و توجه به دیگران است.
nonnarcotic
دارویی که اثر مخدر ندارد و به عنوان مسکن مورد استفاده قرار میگیرد.
nonnarration
بخشهایی که در آنها روایت یا داستانی وجود ندارد و به توضیح موضوعات میپردازند.
nonnarrative
محتوایی که شامل داستان یا روایت نیست و به روشهای دیگر ارتباط برقرار میکند.
nonnasal
علامت یا وضعیتی که مرتبط با بینی نیست.
nonnasality
نوع تلفظ یا صدای که در آن ویژگیهای صوتی بینی وجود ندارد.
nonnasally
نوع صحبت که در آن ویژگیهای صدایی بینی وجود ندارد.
nonnat
نوننت به معنای فردی است که خود را از نظم یا سیستم اجتماعی موجود جدا میکند.
nonnational
غیروطنی به معنای نزدیکی به موضوعات یا ایدههای فراتر از مرزهای ملی است.
nonnationalism
غیرملیگرایی، ایدهای است که بر وحدت و همکاری بین ملل به جای تمرکز بر ملیت تأکید دارد.
nonnationalistic
غیرملیگرایانه به ویژگی یا نگرشی اطلاق میشود که نیروی ملیگرایی را رد میکند.
nonnationalistically
به لحاظ غیرملیگرایانه به شیوهای اشاره دارد که در آن به ملیت یا مرزهای ملی توجه نمیشود.
nonnationalization
غیرملیسازی به فرآیند جدا کردن یک منبع یا صنعت از کنترل ملی اطلاق میشود.
nonnationally
به معنای عدم وابستگی به یک ملیت خاص یا در نظر گرفتن موضوعات خارج از ملیت است.
nonnatively
به معنای صحبت یا نوشتن به زبانی است که شخص بهطور طبیعی آن را نخوانده یا نپرسیده است.
nonnativeness
به معنای ویژگی یا حالت نداشتن بومی بودن در زبان یا فرهنگی است.
nonnatives
افرادی که به زبان یا فرهنگی که در آنجا زندگی میکنند، بهطور طبیعی وابسته نیستند.