overplenty
فراوانی بیش از حد، وجود مقدار زیاد از چیزی.
overplentiful
بیش از حد فراوان، وقتی چیزی بسیار بیشتر از حد معمول موجود است.
overplentifully
به طور بیش از حد فراوان، به صورت زیاد و فراوان.
overplentifulness
فراوانی بیش از حد، وجود چیزی به مقدار بسیار زیاد.
overply
بیش از حد ابتدایی ساختن چیزی، یا بر چیزی تأکید کردن.
overplied
به حدی استفاده از چیزی که انجام کار را دشوار کند.
overplies
زمانی که چیزی به حدی استفاده شود که تأثیر منفی بگذارد.
overplying
زیاد سخن گفتن یا اصرار بر روی نکته‌ای به گونه‌ای که به دیگران فشار وارد کند.
overplot
پیچیده کردن یا بیشتر از حد نیاز داستانی با زیر داستان‌ها و جزئیات اضافی.
overplow
شخم زدن زمین به گونه‌ای که اثرات منفی بر روی خاک و گیاهان ایجاد کند.
overplumb
نصب اضافی لوله‌ها به گونه‌ای که غیرضروری یا ناکارآمد باشد.
overplume
حجم دادن و حالت دادن بیش از حد به موها یا هر چیز مشابه.
overplump
پف کرده یا پر حجم به گونه‌ای که غیرطبیعی به نظر برسد.
overplumpness
چاقی بیش از حد، حالتی که در آن چیزی به طور غیرطبیعی متورم یا بزرگ به نظر می‌رسد.
overpoeticize
شاعرانه کردن بیش از حد، به کار بردن زبان و اصطلاحات ادبی برای یک ایده ساده به گونه‌ای که غیرضروری یا اغراق‌آمیز به نظر برسد.
overpoeticized
شاعرانه به شکل بیش از حد، حالتی که در آن یک متن یا گفتار به مقدار زیادی به زبانی ادبی و غیرقابل فهم تبدیل شده باشد.
overpoeticizing
شاعرانه کردن به شکل بیش از حد، فرآیند افزایش ادبیات در بیان ایده‌ها به طور غیرضروری.
overpointed
بیش از حد نشان داده شده، حالتی که در آن یک نکته یا اظهارنظر به شکلی بسیار واضح و گاهی تند بیان شده باشد.
overpoise
بیش از حد متوازن کردن، حالتی که در آن شخص به طور غیرطبیعی رفتار یا نگه‌داری می‌کند.
overpole
عبارت اوورپول به معنای حرکت از بالای منطقه‌ای خاص یا مکان است.
overpolemical
اوورپولمیکال به معنای برخورد یا موضوعی است که به شدت بحث‌برانگیز و انتقادی است.
overpolemically
به طرز بیش از حد جنجالی و بحث‌برانگیز انجام می‌شود.
overpolemicalness
حالت یا کیفیت بیش از حد جنجالی بودن.
overpolice
عملی که به دلیل احساس عدم امنیت یا کنترل، تحت نظر قرار دادن بیش از حد مناطق خاص است.
overpoliced
حالتی که یک منطقه به دلیل احساس ناامنی یا کنترل شدید، به طور مداوم تحت نظارت است.
overpolicing
افزایش بیش از حد و غیرضروری نظارت و مداخله پلیس در یک جامعه یا منطقه، که ممکن است حریم شخصی افراد را نقض کند.
overpolish
بیش از حد ویرایش یا تصحیح کردن یک متن یا اثر هنری، به گونه‌ای که ویژگی‌های اصلی و طبیعی آن از بین برود.
overpolitic
پدیده‌ای که در آن یک موضوع به طور غیرضروری و نامتناسب به مسائل سیاسی وابسته شود.
overpolitical
توصیفی برای وضعیت یا بیانیه‌ای که به طور نامتناسب و غیردرست تحت تأثیر سیاست قرار گرفته است.
overpolitically
به طریقی که تمرکز یا توجه را به سیاست و مسائل سیاسی جلب کند، به طور افراطی.
overpollinate
عمل گرده‌افشانی به طرز بیش از حدی که می‌تواند به نتیجه منفی در رشد گیاهان منجر شود.
overpollinated
وقتی که یک گیاه یا گل بیش از حد گرده‌افشانی شده باشد که ممکن است بر سلامت یا تنوع آن تأثیر بگذارد.
overpollinating
عملی که در آن گرده‌افشانی گیاهان به طور غیرطبیعی و بیش از حد انجام می‌شود، که می‌تواند به اکوسیستم آسیب برساند.
overponderous
وقتی که چیزی به قدری سنگین و پر از جزئیات است که فهم آن سخت می‌شود.
overponderously
به طرز دشوار و سنگین، بیان یا نوشتاری که فهم آن سخت است.
overponderousness
وضعیتی که در آن چیزی به قدری سنگین و پیچیده است که فهم آن مشکل است.
overpopular
وقتی که چیزی یا کسی به قدری محبوب می‌شود که ممکن است مشکلاتی را به همراه داشته باشد.
overpopularity
محبوبیت بسیار زیاد، وضعیتی که در آن یک چیز بیش از حد محبوب می‌شود و توجه زیادی را جلب می‌کند.
overpopularly
به صورت بیش از حد محبوب، به طور غیرمعمولی معروف یا مشهور.
overpopulous
بیش از حد پرجمعیت، وضعیتی که در آن تعداد افراد در یک منطقه بسیار زیاد باشد.