intercircled
الگوهایی که دایره‌وار به هم متصل‌ شده‌اند و معمولاً به زیبایی یا پیچیدگی اشاره دارند.
intercircling
حرکت‌هایی که در آن افراد به صورت دایره‌ای و به صورت متقابل در حال چرخش هستند.
intercirculate
گردش میان اجزا یا محیط‌ها به گونه‌ای که هر یک بر دیگری تأثیر بگذارد.
intercirculated
به حالت یا فرآیند گردش متقابل بین اجزا اشاره دارد.
intercirculating
اجزای مختلف در حال تأثیر بر همدیگر از طریق گردش.
intercirculation
فرآیند یا وضعیت گردش مشترک بین دو یا چند عنصر.
intercision
قطع یا شکاف میان اجزا که موجب ارتباط و تعامل می‌شود.
intercystic
مرتبط با فضا یا فرآیندهایی که بین کیست‌ها رخ می‌دهد.
intercitizenship
شهروندی بین‌المللی به مفهوم داشتن حقوق و مسئولیت‌های مشترک در جوامع مختلف بین افراد از کشورهای مختلف اشاره دارد.
intercivic
برنامه‌ها و ابتکارات میان‌مدنی به فعالیت‌ها و تمهیدات مربوط به مشارکت و تعامل در سطح جامعه بین فرهنگ‌ها و اقوام مختلف اشاره دارد.
intercivilization
گفتگو و تعامل بین تمدن‌های مختلف با هدف پیشگیری از تنش و درگیری و درک بهتر و عمیق‌تر از یکدیگر.
interclash
تداخل و برخورد ایده‌ها یا فرهنگ‌ها که می‌تواند منجر به نتایج جدید و خلاقانه شود.
interclasp
واژه‌ای که به معنای تلاش مشترک یا پیوستگی بین افراد یا گروه‌ها برای هدفی خاص است.
interclavicle
استخوانی در جانوری‌ها که دو طرف استخوان ترقوه را متصل می‌کند.
interclavicular
لیگامنت یا ناحیه‌ای که بین دو کلاویکول قرار دارد و نقش مهمی در ثبات شانه دارد.
interclerical
ارتباط یا همکاری بین کارکنان دفتری در محیط‌های اداری.
interclose
روابط نزدیک یا تعاملات بین دو یا چند موجود یا سیستم.
intercloud
پیوند یا ارتباط بین سیستم‌های ابری مختلف برای بهبود همکاری و اشتراک داده.
interclub
رویداد یا مسابقه‌ای که بین باشگاه‌های مختلف برگزار می‌شود.
interclude
قطعه‌ای که بین بخش‌های مختلف یک اجرا یا اثر قرار می‌گیرد.
interclusion
ادغام، ترکیب یا همچنین شامل کردن عناصر مختلف در یکدیگر.
intercoastal
بین‌الساحلی، مرتبط با نواحی یا آب‌های بین سواحل.
intercoccygeal
بین‌عصبی، مرتبط با منطقه‌ای که در آن عصب‌های بین لگن و استخوان دم وجود دارد.
intercoccygean
بین‌عصبی، اشاره به ناحیه‌ی خاص‌ای که در آن استخوان دم و ساختارهای مرتبط وجود دارد.
intercohesion
پیوند متقابل، به معنای همکاری و ارتباط نزدیک میان اعضای یک گروه.
intercollege
بین کالج‌ها، اشاره به تعامل یا ارتباطی که میان مؤسسات آموزشی مختلف وجود دارد.
intercollegian
فردی که به دانشگاه دیگری متعلق است یا از آنجا آمده‌است، به ویژه در زمینه‌های علمی و فرهنگی، و در فعالیت‌های بین دانشجویی شرکت می‌کند.
intercolline
مربوط به یا واقع در بین دو یا چند خط کوه.
intercolonially
به طوری که بین دو یا چند مستعمره واقع شود.
intercolonization
فرایند شکل‌گیری یا تأثیرگذاری دو یا چند مستعمره بر یکدیگر.
intercolonize
به معنی ایجاد، تعامل یا همکاری بین چند مستعمره است.
intercolonized
به حالتی اشاره دارد که در آن چند مستعمره تحت تأثیر و تسلط یکدیگر قرار گرفته‌اند.
intercolonizing
فرایند استفاده از گونه‌های مختلف برای ایجاد مستعمرات جدید و تعامل‌های اکولوژیکی در یک محیط.
intercolumn
فضای بین دو یا چند ستون، که ممکن است برای مقاصد طراحی یا ساخت مورد استفاده قرار گیرد.
intercolumnal
مربوط به فضای بین ستون‌ها، به ویژه در زمینه‌های معماری و مهندسی.
intercolumnar
مربوط به فاصله یا ویژگی‌های بین ستون‌ها در یک سازه.
intercolumnation
فرایند یا تکنیک تنظیم فاصله و چیدمان ستون‌ها در یک طراحی.
intercombat
عملیات یا فرایندهای مربوط به نبرد و تعامل مستقیم بین دو یا چند گروه.
intercombination
ترکیب یا ادغام بین دو یا چند چیز، به ویژه در زمینه‌های علمی و زیست‌شناسی.
intercombine
ترکیب یا ادغام کردن، به ویژه ایده‌ها یا روش‌ها.