imitableness
قابلیت تقلید، توانایی انجام کارها به گونه‌ای مشابه یا مانند دیگران.
imitancy
تقلید، حالت یا عمل تقلید کردن از دیگران.
imitant
تقلیدکننده، شخصی که از دیگران تقلید می‌کند.
imitatee
تقلیدشونده، شخصی که از او تقلید می‌شود.
imitational
تقلیدی، مربوط به عمل یا فرآیند تقلید.
imitationist
تقلیدکننده، شخصی که هنر یا سبک دیگران را تقلید می‌کند.
imitatively
به طور تقلیدی، به طوری که شخص یا شیئی را شبیه‌سازی کند.
imitativeness
توانایی یا ویژگی یک فرد برای تقلید از دیگران.
imitatorship
حالت یا شرایطی که در آن فردی تلاش می‌کند تا به طور موثری از شخص یا چیز دیگری تقلید کند.
imitatress
زن که به طور خاص به تقلید از دیگران می‌پردازد.
imitatrix
زنی که به تقلید می‌پردازد، معمولاً با تأکید بر مهارت‌های ویژه.
immaculacy
حالت یا کیفیت پاک بودن، به ویژه از هر گونه لک و عیب.
immaculance
بی‌نقصی، پاکی و خلوص به معنای عدم وجود هرگونه لکه یا ناپاکی.
immaculateness
کیفیت یا وضعیت بی‌نقص بودن، به معنای عدم وجود نقص یا کثیفی.
immailed
ایمیل کردن، ارسال اطلاعات یا مدارک به صورت الکترونیکی.
immalleable
غیرقابل شکل‌پذیری، به معنای عدم توانایی در تغییر شکل تحت فشار.
immanacle
قفل‌شدگی، به معنی گرفتار بودن به دلیل شرایط یا تصمیمات.
immanacled
قفل شده، گرفتار در شرایط خاص یا عاطفی.
immanacling
قیدمندی، نوعی مفهوم فلسفی که به محدودیت یا قید در وجود اشاره دارد.
immanation
قیدمندی، فرایند ظهور یا انتشار چیزی از یک منبع خاص.
immane
غیرمعمول و بزرگ، به معنای بسیار بزرگ یا قوی.
immanely
به معنای عمل کردن بر اساس قیود خاص یا محدودیت‌های درونی.
immanence
قیدمندی، مفهوم حضور درونی یا تکرار در داخل چیزی.
immanency
قیدمندی، مفهوم حاکم بودن یا حاضر بودن در یک وضعیت خاص.
immaneness
دوام، در فلسفه، به معنای موجود بودن یا نزدیکی به یک چیز به طور اساسی و درون‌زا است.
immanental
درون‌زا، صفتی است که به رویکرد یا دیدگاه‌هایی اشاره دارد که بر اساس وجود درونی یا ذاتی چیزی تعریف می‌شوند.
immanentism
دوام‌گرایی، نظامی فلسفی است که بر اساس آن وجود خداوند در درون جهان و امور آن است.
immanentist
دوام‌نگار، فردی است که به استمرار و وجود خداوند در امور و جهان اعتقاد دارد.
immanentistic
درون‌زاگرایی، به رویکردهایی اشاره دارد که بر اساس وجود و ارزش‌های ذاتی موجودات تأکید می‌کند.
immanently
به طور درون‌زا، به معنای وجود چیزی به طور ذاتی یا بنیادی در یک موضوع است.
immanes
درون‌گرا، نوعی مفهوم که وجود و حقیقت آن در خود موضوع نهفته است.
immanifest
غیرمشهود، مفاهیمی که به وضوح قابل مشاهده یا درک نیستند.
immanifestness
غیرمشهود بودن، حالتی که در آن چیزی به وضوح قابل مشاهده نیست.
immanity
حالت یا کیفیت درون‌بودن، اشاره به اتحاد و یکپارچگی موجودات.
immantle
پوشش دادن به چیزی با یک لایه یا ماده جدید.
immantled
به پوشش داده شده با یک لایه یا ماده اشاره دارد.
immantling
احاطه کردن یا شامل کردن چیزی به داخل یا درون محیطی دیگر.
immanuel
نامی که به معنای حضور خدا در میان انسان‌ها است.
immarble
به حالت سنگ مرمر درآمدن یا به مانند سنگ مرمر سخت و مقاوم شدن.
immarcescible
هر چیزی که نمی‌تواند از بین برود، زائل یا فرسوده شود.