interscendent
فراسرگران، به آن دسته از افکار یا ایده‌هایی اطلاق می‌شود که از حد و مرزهای معمول فراتر می‌روند.
interscene
بین‌صحنه‌ای، به تغییرات و تعامل‌های میان صحنه‌های مختلف یک نمایش اشاره دارد.
interscholastic
بین‌مدرسه‌ای، اشاره به تعامل و رقابت بین مدارس مختلف دارد.
interschool
مسابقه یا فعالیتی که بین مدارس مختلف برگزار می‌شود.
interscience
همکاری یا ارتباط بین رشته‌های مختلف علمی.
interscribe
نوشتن یا درج کردن متنی جدید در بین متون موجود.
interscribed
متن یا یادداشتی که در میان نوشته‌های دیگر درج شده است.
interscribing
عمل یادداشت‌برداری یا نوشتن در بین متون موجود.
interscription
فرآیند یادداشت‌برداری در حاشیه‌های متون.
interseaboard
بین‌دریایی، اشاره به ارتباطات و تبادل اطلاعات بین مناطق مختلف دریایی دارد.
interseam
بین‌درز، به فضای میان دو یا چند درز اشاره دارد که ممکن است نیاز به توجه خاصی داشته باشد.
interseamed
بین‌درز شده، وضعیتی که دو یا چند لایه درز بین آنها وجود داشته باشد.
intersecant
متقاطع، به دو خط یا اشکالی اطلاق می‌شود که حداقل در یک نقطه با یکدیگر هم‌پوشانی دارند.
intersectant
متقاطع، اشاره به خطوط یا اشکالی است که در نقاط خاصی ملاقات می‌کنند.
intersectional
تقاطع‌گرا، روشی است که تعامل و تأثیرات چندین هویت اجتماعی را بررسی می‌کند.
intersector
تقاطع، جایی که دو یا چند مسیر راه به هم می‌رسند و در آنجا ترافیک یا جریان حرکت برقرار می‌شود.
interseminal
بین‌نهادی، به معنی موضوعی یا تحلیلی که در تضاد یا تعامل با دیگر پیش‌نهادها یا ایده‌ها باشد.
interseminate
تبادلات بین‌داده‌ای، عمل جابجایی یا به اشتراک‌گذاری ایده‌ها یا اطلاعات بین دو یا چند حوزه مختلف.
interseminated
انتشار مشترک اطلاعات یا داده‌های جمع‌آوری‌شده از منابع مختلف.
interseminating
عمل تبادل و انتشار همزمان اطلاعات در چندین زمینه به منظور بهبود یا گسترش ایده‌ها.
intersentimental
روابط احساسی که بین دو یا چند فرد برقرار است و معمولاً شامل تعاملات عاطفی عمیق می‌شود.
interseptum
بین‌سپتوم، دیواری که بین دو قسمت یا حفره قرار دارد، به ویژه در آناتومی بدن موجودات زنده.
intersert
بین‌گذاشتن، معنای قرار دادن چیزی در بین دو چیز است.
intersertal
بین‌گذاشت، به فضای موجود بین اجزای مختلف اشاره دارد.
intersesamoid
بین‌سسموئید، به استخوان‌هایی اطلاق می‌شود که در فواصل بین سسموئیدها واقع شده‌اند.
intersessional
بین‌جلسه‌ای، به دوره‌ای اطلاق می‌شود که بین دو جلسه رسمی برگزار می‌شود.
interset
بین‌مجموعه‌ای، به رابطه یا تعامل بین دو یا چند مجموعه اشاره دارد.
intersetting
تداخل یا ادغام چندین عنصر یا فرهنگ که به ایجاد یک فضای مشترک کمک می‌کند.
intersexes
جمع کلمه بیناجنس که به افراد با ویژگی‌های جنسی مختلط اشاره دارد.
intersexualism
یک نظریه یا دیدگاه در مورد وجود هویت‌های جنسی متفاوت از مرد و زن.
intersexuality
مفهوم پیچیده‌ای که به تنوع ویژگی‌های جنسی و هویتی مربوط می‌شود.
intersexualities
جمع کلمه بیناجنسی که به تنوع و پیچیدگی‌های مختلف ویژگی‌های جنسی اشاره دارد.
intersexually
بینابینی، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد دارای ویژگی‌های جنسی هم مردانه و هم زنانه باشد.
intershade
بین سایه، به تکنیک‌هایی اشاره دارد که برای ترکیب و ایجاد تغییرات ملایم بین رنگ‌ها استفاده می‌شود.
intershaded
سایه‌زنی بین، به حالتی اشاره دارد که رنگ‌ها به روی هم سایه می‌شوند.
intershading
سایه‌زنی بین، فرایند ایجاد سایه‌های هارمونیک و نرم در یک اثر هنری است.
intershifting
تعویض بین، به فرآیند جابجایی یا تغییر مداوم بین وظایف یا حالت‌ها اشاره دارد.
intershock
تعلیق بین، به مفهوم ناهماهنگی یا برخورد متقابل بین دو واقعه اشاره دارد.
intershoot
عمل عکاسی یا فیلمبرداری به صورت مداوم و پیوسته در حال حرکت بین سوژه‌ها.
intershooting
عمل فیلمبرداری یا عکاسی که شامل جابه‌جایی بین نماها یا سوژه‌های مختلف است.