غیرمناگرایی، به انسانی اطلاق می‌شود که با سلطنت و شیوه حکمرانی وابسته به آن موافق نیست.

غیرمناگرایی، به نوعی تفکر یا رفتار اطلاق می‌شود که مربوط به عدم وابستگی به سلطنت است.

غیرمناستیکی، به وضعی اطلاق می‌شود که به زندگی راهبانه و انزوا مربوط نباشد.

زیست به‌صورت غیرمناستیکی، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد از انزوا و جدا شدن از دنیای مادی خودداری می‌کند.

مزایای غیرنقدی، مانند خدمات یا کالاهایی که به جای پول ارائه می‌شوند.

غیرمالی، به مواردی که شامل پرداخت‌های پولی نیستند اشاره دارد.

غیرمونیک، به وجود نتایج یا واقعیت‌های چندگانه اشاره دارد.

غیرمونیک، به تئوری‌ها یا باورهایی اشاره دارد که تنها یک حقیقت یا واقعیت را نمی‌پذیرند.

به‌طور غیرمونیک، روشی در تفکر که از یک زاویه واحد دوری می‌کند.

غیرمنوگام، به روابطی اشاره دارد که در آن افراد محدود به یک شریک نیستند.

به معنای داشتن چند شریک عاطفی یا جنسی به طور همزمان با رضایت تمامی افراد مرتبط.

به معنای عدم وجود انحصار در بازار، به طوری که چندین فروشنده یا ارائه‌دهنده خدمات وجود داشته باشد.

به معنای عدم باور به یک خدا، بلکه به وجود چندین خدا و یا موجودات مقدس اشاره دارد.

به خاک یا زمین‌هایی اشاره دارد که از رسوبات طبیعی تشکیل شده‌اند و شامل مواد تشکیل‌دهنده موریانه نیستند.

به عدم وجود یا عدم نیاز به معیارهای اخلاقی در تصمیم‌گیری یا رفتار اشاره دارد.

به موجوداتی اشاره دارد که مرگ و زوال را تجربه نمی‌کنند.

غیرکشنده، اشاره به آسیب یا جراحتی که منجر به مرگ نمی‌شود.

غیرحرکتی، ارگانیسمی که قادر به حرکت مستقل نیست.

غیرحرکتی، وضعیت یا ویژگی که در آن یک موجود یا سلول قادر به حرکت نیست.

عدم حرکت، وضعیتی که در آن یک جسم در حال حرکت نیست.

عدم انگیزش، حالت یا وضعیتی که فرد احساس نمی‌کند انگیزه و تغییر برای انجام کاری داشته باشد.

عدم انگیزش، حالتی که فرد تمایلی به انجام فعالیت‌ها نداشته باشد و بی‌انگیزه احساس کند.

غیرمحرک به معنی عدم ایجاد انگیزه یا اشتیاق برای انجام کاری است.

غیرمحرک به معنی عدم استفاده از وسایل نقلیه موتوری است.

غیرموتوری به معنای فردی است که از وسایل نقلیه موتوری استفاده نمی‌کند.

غیرکوهستانی به معنای نداشتن کوه‌ها یا ویژگی‌های کوهستانی است.

به معنای نداشتن ویژگی‌های کوهستانی در یک منطقه است.

غیرقابل جابجایی به معنای ناتوانی در جابجایی یا حرکت کردن است.

غیر قابل جابجایی، به اشیایی اطلاق می‌شود که امکان جابجایی آن‌ها وجود ندارد.

غیر قابل جابجایی، خاصیت عدم قابلیت جابجایی.

به صورت غیر قابل جابجایی، به روشی که امکان جابجایی وجود نداشته باشد.

غیر مخاطی، اشاره به موادی که لزجی ندارند.

غیر مخاطی، به موادی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های لزج ندارند.

غیر مالچ شده، به خاکی اشاره دارد که پوشش مالچ ندارد.

عدد غیرmultiplicative به عددی اطلاق می‌شود که به طور یکنواخت بر یک عدد دیگر تقسیم نمی‌شود.

غیرmultiplication به مفهومی اشاره دارد که در آن عمل ضرب انجام نمی‌شود.

غیرmultiplicational به هر چیزی که مرتبط با عمل ضرب نباشد اشاره دارد.

غیرmultiplicative به رفتار یا ارتباطاتی اطلاق می‌شود که در آن عمل ضرب دخالت ندارد.

به شیوه‌ای که در آن ضرب در عملیات دخالت ندارد، اشاره دارد.

غیرmunicipal به سازمان‌ها یا فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که به دولت‌های محلی مربوط نیستند.