obstriction
عمل یا حالت مسدود کردن یا محدود کردن.
obstringe
مسدود کردن یا ممانعت از حرکت آزادانه، به‌ویژه در بدنه یا مسیرها.
obstructant
هر چیزی که حرکت یا پیشرفت را محدود یا مسدود کند.
obstructedly
به طور غیرمسیر و با موانع، به گونه‌ای که حرکت یا پیشرفت را دشوار می‌کند.
obstructer
شخص یا چیزی که باعث مسدود شدن یا ممانعت از حرکت یا توسعه می‌شود.
obstructers
افراد یا اشیاء که باعث مسدود شدن یا ممانعت از حرکت یا توسعه می‌شوند.
obstructingly
به طور غیرمسیر و با موانع، به گونه‌ای که استفاده از آن دشوار می‌شود.
obstructionist
شخصی که عمداً با اقداماتی مانع پیشرفت یا حرکت می‌شود.
obstructionistic
مربوط به جلوگیری یا ممانعت از پیشرفت، به ویژه به صورت عمدی.
obstructionists
موانع‌تراشان، افرادی که عمدتاً تلاش می‌کنند جلوی پیشرفت یا تصویب قوانین و تصمیمات را بگیرند.
obstructively
به شیوه‌ای که مانع از پیشرفت یا توصیح می‌شود یا به کارها آسیب می‌زند.
obstructiveness
ویژگی موانع‌تراشی، عملکردی که به مانع‌تراشی یا اختلال در کارها اشاره دارد.
obstructivism
موانع‌تراشی، یک رویکرد یا فلسفه که بر مانع‌تراشی و جلوگیری از پیشرفت تاکید می‌کند.
obstructivity
موانع‌تراشی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که موجب اختلال یا مانع در حرکت و پیشرفت می‌شود.
obstructor
موانع‌تراش، شخصی است که به عمد مانع از جریان کارها یا پیشرفت می‌شود.
obstructors
موانع، افرادی یا چیزهایی که فرآیند یا پیشرفت را متوقف یا دشوار می‌کنند.
obstruse
سخت‌فهم و مبهم، به‌ویژه در زمینه دانش یا اطلاعات خاص.
obstruxit
یک اصطلاح قدیمی و کمتر شناخته شده که معمولاً به معنای مسدود یا متوقف کردن استفاده می‌شود.
obstupefy
به شدت شوکه یا متعجب کردن به طوری که فرد قادر به فکر کردن نباشد.
obtainability
قابلیت به دست آوردن یا دسترسی به چیزی.
obtainableness
حالت یا ویژگی به دست آوردن چیزی.
obtainably
به‌طور قابل دستیابی، به معنای آن است که چیزی به‌راحتی و بدون مشکل می‌توان به دست آورد.
obtainal
دستیابی یا به‌دست آوردن، به ویژه در زمینه مجوزها یا اجازه‌ها.
obtainance
عمل یا فرایند به‌دست آوردن چیزی.
obtainer
کسی که چیزی را به‌دست می‌آورد یا دریافت می‌کند.
obtainers
افرادی که چیزی را به‌دست می‌آورند یا دریافت می‌کنند.
obtainment
عمل یا فرآیند به‌دست آوردن یا کسب چیزی.
obtemper
اطاعت کردن از دستور، پیروی کردن از خواسته ها یا قوانین.
obtemperate
دارای طبیعت اطاعت‌پذیر و یا به موقعیت‌ها واکنش مناسب نشان دادن.
obtend
به‌دست آوردن، کسب کردن، به دست آوردن چیزی.
obtenebrate
تاریک کردن یا کمرنگ کردن، به ویژه با پوششی.
obtenebration
پدیده تاریکی یا کاهش نور.
obtent
کسب و به‌دست آوردن، به ویژه در زمینه قوانین یا اصول.
obtest
اعتراض کردن یا تقاضای تجدید نظر در برابر یک تصمیم یا شهادت.
obtestation
عمل اعتراض یا ارائه شهادت; به ویژه در متن قانونی.
obtested
به عمل شهادت دادن یا مورد سوال قرار دادن مرتبط است.
obtesting
فرآیند بررسی یا شهادت دادن در مورد یک موضوع خاص.
obtests
اعتراضات یا شکایات رسمی.
obtrect
عمل اعتراض کردن یا نارضایتی خود را نشان دادن.
obtriangular
شکل هندسی که دارای سه وجه اصلی است و یکی از وجوه آن فاقد تقارن است.