interspire
در هم تنیدن، اشاره به به هم بافتن یا پیوستن عناصر مختلف در طبیعت یا سیستم‌های زیستی دارد.
intersporal
بین اسپورها، به ناحیه یا ساختار خاص که در بین اسپورها یافت می‌شود، اشاره دارد.
intersprinkle
پاشیدن یا پراکنده کردن مواد به صورت متناوب و منظم، به ویژه در پخت و پز.
intersprinkled
به طور خاص، به مواردی اشاره دارد که در آن عناصری به طور متناوب در بین هم قرار گرفته‌اند.
intersprinkling
پاشیدن متناوب یا پراکنده کردن، مخصوصاً در زمینه‌های خلاقانه و کشاورزی.
intersqueeze
فشردن یا تحت فشار قرار دادن عناصری در بین یکدیگر.
intersqueezed
فشردن و جا دادن اجزا به طور محکم و متراکم.
intersqueezing
فرآیندی که در آن اجزا را به طور محکم در هم فشرده می‌کنند.
intersshot
عکسی که در آن چند زاویه یا رویداد به صورت همزمان ثبت می‌شود.
interstade
فاصله یا مرحله بین دو رویداد مختلف.
interstage
منطقه‌ای در سیستم‌هایی که دارای چندین مرحله هستند.
interstaminal
منطقه‌ای بین کلاله‌ها در گیاهان.
interstapedial
اینترستاپیدال به عضله‌ای اطلاق می‌شود که در گوش میانی واقع شده و در فرآیند شنوایی نقش دارد.
interstation
ایستگاه بین راه به ایستگاهی اطلاق می‌شود که مسافران می‌توانند بین دو خط حمل و نقل جابجا شوند.
interstellary
بین ستاره‌ای به فضایی اطلاق می‌شود که بین ستاره‌ها وجود دارد.
intersterile
غیر استریل به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن هیچ آلودگی میکروبی وجود ندارد.
intersterility
عدم باروری بین گونه‌ها به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که در آن دو گونه مختلف نمی‌توانند با یکدیگر جفت شوند.
intersternal
ناحیه بین‌جنبی به فضایی گفته می‌شود که بین جناغ سینه و سایر ساختارهای بدن قرار دارد.
intersticed
پرتگاه‌های کوچک بین اشیاء یا سطوح که ممکن است در آن‌ها اشیاء یا مواد دیگر قرار گیرند.
intersticial
به بافت‌ها یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که در فاصله بین سایر بافت‌های اصلی قرار دارند.
interstimulate
تحریک هم‌زمان یا متقابل سیستم‌ها یا قسمت‌های مختلف به منظور بهبود عملکرد یا پاسخ.
interstimulated
وضعیتی که در آن اجزای مختلف به طور هم‌زمان و متقابل تحریک شده‌اند.
interstimulating
تحریک متقابل، عملی که شامل تحریک همزمان یا متقابل سیستم‌ها یا قسمت‌هااست.
interstimulation
عمل تحریک متقابل، که در آن اجزاء مختلف به طور همزمان تحت تأثیر قرار می‌گیرند.
interstinctive
ویژگی یا واکنشی که به طور ذاتی و طبیعی در موجودات زنده بروز می‌کند.
interstitially
بطور بین‌فضایی، به شیوه‌ای که در فضاهای بین اجزای دیگر تجزیه یا حرکت کند.
interstition
فاصله یا فضای بین دو یا چند چیز، به ویژه در ساختار داخلی.
interstitious
مربوط به یا دارای ویژگی‌های فضای بین اجزا.
interstratify
به طور بین‌لایه‌ای قرار دادن، به ویژه در زمینه زمین شناسی.
interstratification
فرایند یا عمل قرار دادن لایه‌ها به صورت متناوب یا به شکل بین‌لایه‌ای.
interstratified
بین‌لایه‌ای به معنای وجود لایه‌ها یا ساختارهای مختلف که به صورت متناوب کنار هم قرار گرفته‌اند.
interstratifying
عمل بین‌لایه‌ای کردن، به معنای قرار دادن لایه‌های مختلف به صورت متناوب در یک ساختار.
interstreak
خط‌کشی بین به معنای وجود الگوهای خطی که به صورت متناوب از رنگ یا بافت‌های مختلف تشکیل شده‌اند.
interstream
منطقه بین جوی به فضای بین دو یا چند جوی مختلف اشاره دارد که ممکن است از نظر زیست‌محیطی مهم باشد.
interstreet
خیابان میان به خیابانی اشاره دارد که بین دو خیابان اصلی دیگر قرار گرفته است و ممکن است فضای اجتماعی خاصی داشته باشد.
interstrial
بین‌زمینی به مناطقی اشاره دارد که در دو محیط متفاوت قرار دارند، به ویژه بین خشکی و آب.
interstriation
تداخل، به معنای قرار گرفتن یا درهم آمیختن لایه‌ها یا اجزاء مختلف است.
interstrive
تعامل، تلاش مشترک برای رسیدن به هدفی مشترک میان افراد مختلف.
interstriven
تلاشی که به صورت مشترک و جمعی شده است.
interstriving
تلاش کنونی برای همکاری و دستیابی به اهداف مشترک.