intraperitoneally
به‌صورت داخل حفره شکمی؛ به روش تزریق درون حفره شکمی اشاره دارد.
intrapetiolar
درون منطقه میانی برگ یا ساقه؛ به جایی اشاره دارد که انتقال مواد انجام می‌شود.
intraphilosophic
درون‌فلسفی به مباحث و موضوعات فلسفی اشاره دارد که به عمق نظریات و استدلال‌های فلسفی پرداخته می‌شود.
intrapial
درون‌پیال به وضعیت یا فشار درون پیال یا محفظه‌ای اشاره دارد.
intrapyretic
درون‌تب به واکنش‌ها و نشانه‌هایی اشاره دارد که در نتیجه بالا رفتن دما یا تب ظاهر می‌شوند.
intraplacental
درون‌جفت به فرایندها و فعالیت‌های درون جفت در دوران حاملگی اشاره دارد.
intraplant
درون‌گیاهی به ارتباطات و فرآیندهایی اشاره دارد که بین بخش‌های مختلف یک گیاه رخ می‌دهد.
intrapleural
درون‌پوشی به فضای بین دو لایه پلور در قفسه سینه اشاره دارد که به عملکرد صحیح ریه‌ها کمک می‌کند.
intrapolar
درون قطبی، به شرایط، الگو یا ویژگی‌هایی اشاره دارد که در نواحی نزدیک به قطب تاثیرگذار است.
intrapontine
درون پونتین، به ساختارها یا مسیرهایی در مغز که در ناحیه پونتین واقع شده‌اند اشاره دارد.
intrapopulation
درون جمعیتی به متغیرها و الگوهایی اشاره دارد که در یک جمعیت خاص از یک گونه اتفاق می‌افتند.
intraprocess
درون فرآیندی به شکل ارتباطات و تعاملات در یک فرآیند خاص اشاره دارد.
intraprocessor
درون پردازنده به طراحی‌ها و سیستم‌های مرتبط با پردازنده‌ها که درون آنها به عملکرد سریعتر و بهینه‌تر کمک می‌کند اشاره دارد.
intraprostatic
درون پروستات به روش‌ها و اقداماتی که در داخل غده پروستات انجام می‌شوند اشاره دارد.
intraprotoplasmic
فضای درون پروتوپلاسمی، فضایی درون سلول که شامل سیتوپلاسم و اجزای آن می‌شود.
intrapsychic
مسائلی که مربوط به تفکر و احساسات درون فردی است.
intrapsychical
تعارض یا مشکلاتی که در درون ذهن فرد رخ می‌دهد.
intrapsychically
به طور درون‌روانی، اشاره به پردازش افکار و احساسات درون فرد دارد.
intrapulmonary
فشار یا وضعیت درون ریوی، مربوط به ریه‌ها و عملکرد آن‌ها است.
intrarachidian
مربوط به فضای داخلی نخاع و ساختارهای آن.
intrarectal
عبارت «داخل رکتوم» به معنای هر نوع کار یا اقدام پزشکی است که در درون رکتوم انجام می‌شود.
intrarelation
رابطه‌ای که در درون یک سیستم یا گروه مشابه رخ می‌دهد.
intrarenal
عبارت «داخل کلیه» به فعالیت‌ها یا بیماری‌هایی اشاره دارد که در داخل کلیه‌ها رخ می‌دهند.
intraretinal
مربوط به فعالیت‌ها یا بیماری‌هایی است که در داخل شبکیه چشم رخ می‌دهد.
intrarhachidian
به فضای داخل مهره‌ای اشاره دارد که می‌تواند شامل استخوان‌ها و بافت‌های سفید است.
intraschool
به فعالیت‌ها یا روابط درون یک مدرسه خاص اشاره دارد.
intrascrotal
درون کیسه بیضه، به فضایی اشاره دارد که در داخل کیسه بیضه قرار دارد.
intrasegmental
درون یک بخش، به مواردی اشاره دارد که در داخل یک بخش مشخص یا تقسیم قرار دارند.
intraselection
انتخاب درون، به فرآیند انتخاب نظارت شده و دقیق در میان مجموعه‌ای از گزینه‌ها اشاره دارد.
intrasellar
درون سلہ، به فضایی اشاره دارد که در داخل ترکیبی به نام سلہ قرار دارد، که غالباً به غده هیپوفیز مربوط می‌شود.
intraseminal
درون مایع seminal، به محیطی اشاره دارد که در آن مایع منی قرار دارد و ممکن است در تحلیل‌های وابسته به باروری استفاده شود.
intraseptal
درون سپتوم، به مسائل و شرایطی اشاره دارد که در داخل یک سپتوم وجود دارد، به طور معمول در بافت‌های بدن.
intraserous
در اصطلاح پزشکی، مربوط به فضای درون سروز، غشای نازکی که اندام‌ها را احاطه می‌کند.
intrashop
اجزای داخلی یک فروشگاه، شامل سیستم‌ها و تعاملات درون سازمانی.
intrasynovial
مرتبط با فضای داخلی سینوویال، مایع لیز به داخل مفاصل.
intraspecies
مربوط به تعاملات و تغییرات که درون یک گونه خاص رخ می‌دهد.
intraspecifically
به‌طور خاص در سطح گونه، به تعاملات و تفاوت‌ها در میان افراد یک گونه اشاره دارد.
intraspinal
مربوط به فضای درون نخاع، ناحیه‌ای که عصبی اتفاق می‌افتد.
intraspinally
مربوط به داخل نخاع، به ویژه در پزشکی، به عنوان روشی برای ارائه درمان‌ها یا داروها.
intrastate
مربوط به داخل یک ایالت به‌خصوص، به ویژه در زمینه‌های حقوقی یا اقتصادی.